سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زن همه‏اش بدى است و بدتر چیز او اینکه از او چاره نیست . [نهج البلاغه]

دل نوشته های من !



بعد از n قرن ! سه شنبه 88/4/16 ساعت 8:59 عصر

سلام سلام سلام D:

جدا نمی دونم چند روزه که اینجا رو آپ نکردم. ولی فکر کنم خیلی زیاد روزه.
نمی دونم که چی شد که اینطوری شد.

آها، هم چیز از فیلتر شدن Twitter شروع شد.
برمی گرده به زمان انتخابات. می خوام اینجا هم بگم. من برخلاف چیزی که فکر می کردم و شاید از پست های قبلیم معلوم باشه، به احمدی نژاد رای دادم. تقریبا چند ساعت قبل از انتخابات نظرم عوض شد. بماند که چه دلایلی برای خودم داشتم، بحث انتخابات دیگه تموم شده.

دیگه چی بگم ؟!
از امتحانا بگم. این ترم درسای تخصصی زیاد نداشتم، بیشتر عمومی بود. نمره هاش هم نسبتا بد نبود. البته خوب هم نبود.
بدترین خبر اینه که معادلات باز هم افتادم :((
خیلی بده. من واقعا نمی تونم یه ترم دیگه این درس مزخرف رو تحمل کنم، خیلی سخته.
این درس انگاری طلسم شده !
آخه من همه درسا رو شب امتحان می خونم ( شب امتحان به معنای واقعی کلمه ! ) ولی نمی دونم چرا سر معادلات جواب نمیده !!!

ریاضی مهندسی رو هم که نرفتم سر جلسه امتحان بدم. معاون آموزشی دانشگاه گفته بود که خودشون حذف می کنن !
البته اون سری که رفتم آموزش، گفتن حالا باید جلسه بذارن و بررسی کنن ببینن چی میشه !!‌! ( یه چیز تو همین مایه ها )
منم که دیگه نرفتم ببینم چی شده.

یه چیز دیگه ...
ما هنوز اردو نرفتیم !!!
به خاطر اتفاقات بعد از انتخابات، برنامه امتحانات یکمی تغییر کرد و برنامه اردوی ما رو به هم ریخت !
حالا قرار ?? تیر - یعنی یکشنبه آینده - بریم. ولی هنوز اصل کار یعنی ماشین معلوم نیست. من هیچ کاری نکردم، دنبالشم نرفتم. تعداد بچه ها هم کم شده، اتوبوس زیاده و گرون هم در میآد.
من باز واسه اردو استرس گرفتم !
بگذریم.

دیشب با خانواده اومدیم شمال.
هوای تهران زیاد آلوده شده و گرد و غبار زیاد داره. امروزم که همه جا رو تعطیل کردن.
ظاهرا این تعطیلی رو تمدید کردن.
حالا ما که تا آخر هفته اینجا هستیم.
باید دانشگاه برم، دنبال کارای اردو برم، بانک برم، ...
الآن خیلی خوابم گرفته، چشمام داره بسته میشه. میرم یکم می خوابم، بیدار که شدم  ? حالت داره :
یا می فرستم،
یا ادامه می دم. (ساعت "17:38)

خب الآن من بیدار شدم، خیلی وقته. حرفی برای گفتن ندارم. آخه بعد از چند وقت دوباره شروع کردم به نوشتن، یادم نیست قبلا چطوری می نوشتم ! باید یکم گرم بشم دوباره D:

خب دیگه وقت رفتنه.

شب و روز خوش و خرم :)
__________________
الآن دیدم که 32 روز گذشته !!!f



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس