امروز کلاسمو پیچوندم ، خیلی خوب D:
اون دفعه که من به موقع واسه تحویل گرفتن پروژه ها رفته بودم ، همه دیر اومده بودن و من الاف بودم. امروز که من دیر رفتم ، همه از کله سحر اونجا بودن !
آخه من دیشب هم دیر خوابیدم. دیروز اصلا استراحت نکردم. حتی بعد از پستی که دیشب دادم و گفتم که می خوام یکم بخوابم ، نخوابیدم.
از وقتی اومدم بابل ، تا دیشب هیچ ظرفی نشسته بودم !
دیگه مشغول ظرف شستن و غذا درست کردن شدم.
ویندوز من هم که داغون بود. البته نه اینکه فقط ویندوز من داغون باشه ، کلا داغون بودن از خصوصیات بارز ویندوزه ! ( آهای کسانی که از ویندوز حمایت می کنید ، یکی از شما جواب منو بده که چرا من همش باید توو ویندوز Dead Screen ببینم ؟؟؟؟؟ )
چند روزه که فلش مموری منو نمی شناسه !
دیشب گفتم ویندوز رو Repair کنم شاید خوب بشه. ولی نشد !
یعنی اصلا تعمیر نشد. هی وسط نصب ری استارت می شد. هر کاری کردم نشد که بشه.
دیگه مجبور شدم از توو لینوکس فایل هایی که می خواستم رو توو فلشم کپی کنم و برم از اول ویندوز نصب کنم.
اصولا ویندوز نصب کردن خیلی کار خسته کننده اییه. حداقل برای من !
این کارا تقریبا تا ساعت 3 نیمه شب طول کشید. بعد از این همه زحمت و مشقت حالا می خواستم آنلاین بشم ، تلفن خراب شده بود !
نه اینکه قطع شده باشه ، ولی بوق نداشت اصلا. دیگه مجبور شدم با آیفون عزیزم (!) آنلاین بشم. ( الآن می تونم بگم محاله که من گوشیمو با گوشی دیگه ای عوض کنم. چون واقعا آیفون و صد البته Mac خوبه و جواب منو میده. یه گوشی فوق العاده با سیستم عاملی قوی و کاربر پسند. تا حالا خیلی ها به نداشتن امکان انتقال فایل از طریق بلوتوث به آیفون خرده می گرفتند که خدا رو شکر الآن این امکان وجود داره ، حتی خیلی قوی تر و بهتر از موبایل های دیگه :) )
تلفن من مجددا چند روزی هست که باز شور مسخرشو در آورده !
هر موقع بخواد کار می کنه ،نخواد نمی کنه.
تازه غیر از این ، ISP که من ازش کارت اینترنت می گیرم هم چند روزه که اینترنتش هی قطع و وصل میشه !
خلاصه که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ، تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری ! (!؟)
امروز تحویل پروژه تا 2 طول کشید. من دیشب جواب سوال های آخر فصل کتاب سیستم عامل رو بالاخره گیر آورده بودم ، ولی چون به لطف مخابرات این سایت فیلتر بود ، با VPN هم نتونستم دانلود کنم. توو دانشگاه می خواستم این کارو بکنم که ازش سوال در بیارم و به بچه ها بدم که اینترنت اونجا هم قطع شده بود !
چه شانس قشنگی ، به به آدم در میآد !
دیگه نمی دونستم سر کلاس چی باید بگم. بچه ها هم هی می پرسیدن که چی کار می خوام بکنم !
ساعت 3 بود که رفتم هماهنگ کنم که یه کلاس خالی بگیرم واسه ساعت 3:30 ، مسئولش گفت که کلاس خالی نداریم ، تا 4 باید صبر کنی !!!
منم قبلا گفته بودم که 4:30 باید برم ، اینم بهونه ای شد که کلاس رو تعطیل کنم D: ( آخه گفتم توو نیم ساعت که نمی شه کاری کرد ، تا بچه ها بیآن و کلاس شروع بشه خودش نیم ساعت میشه ! )
این شد که کلاس پیچیده شد. حالا باید تمرین بزارم توو سایت ، ولی تمرینی ندارم D:
هنوز دارم تلاش می کنم که جواب تمرینا رو بتونم دانلود کنم ، الان داره میشه. البته اگه تا آخرش کامل دانلود بشه !
همچنان بی خوابی اذیتم می کنه. امروز هم نتونستم زیاد بخوابم.
( بازم دانلود نشد :( )
امشب جومونگ داره ، یادم باشه ببینم.