سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به مردى که در ستودن او افراط کرد ، و آنچه در دل داشت به زبان نیاورد فرمود : ] من کمتر از آنم که بر زبان آرى و برتر از آنم که در دل دارى . [نهج البلاغه]

دل نوشته های من !



شب یلدا سه شنبه 89/9/30 ساعت 11:56 عصر

سلام

الان من زاهدان هستم. کافی نت هتل استقلال. درضمن دارم از سرما می لرزم :D

اولا که یلدا مبارک و این حرفا و اینا و اونا و اون طرفا :D

بعدشم اینکه باز من 2 روز نبودم دپرس بازی از خودت در کردی ؟ ؟ ؟ :D ( آقا با شما نیستم، لطفا خودتو قاطی نکن ! )
بابا چه وضعشه آخه. ناراحتی و نگرانی و احساس تلخ و این حرفا نداریمااااا.
:D

این دو روزی که کار داشتیم خیلی کارمون فشرده بود. مخصوصا روز اول که کار به مشکل عجیبی خورده بود و اعصابمون رو خورد کرده بود.
چون به هر حال باید و باید و باید توی این مدتی که هستیم کار تموم بشه. نمیشه برگردیم و بگیم به دلیل فلان مشکل نشد و نتونستیم ! واسه همین خیلی استرس هم داشتیم.

دیروز اینترنت نمایندگی مشکل داشت و کار ما هم لنگ موند. ضمن اینکه خب منم دسترسی نداشتم به هر حال به اینترنت. البته اینترنت بعد از ظهر وصل شد. ولی فرصت هیچ کار اضافی نبود.

دیروز فکر کنم تا ساعت 7 شب نمایندگی در حال کار کردن بودیم که به یه جایی برسونیم کار رو.

امروز کارمون نسبتا سبک تر و کمنر بود. ولی خب من بازم نمی تونستم کاری کنم. یه وجب جا بود و همه کنار هم. فقط تونستم بعد از چند بار تلاش، یه بار سیسمیک رو باز کنم و لاگین کنم و ... .

امشب هم دیر اومدیم هتل. تا قبل از آنلاین شدن هم منتظر بودم که اینجا خالی شه و بتونم آنلاین بشم. آخه یه کامپیوتر بیشتر نداره این کافی نت !!!!!!!!!!!! ( البته 3تا داره، ولی یکی کار می کنه ! )

فردا صبح کاری نداریم. یعنی کارمون توی نمایندگی تموم شد امشب. حالا نمی دونم برنامه چیه. شاید کلی خوابییدیم و بعدشم دیگه زیاد وقت برای بیرون رفتن نبود و من تونستم دوباره آنلاین بشم. البته این همکارم هم با اینترنت کار داشت، ولی خب فعلا من اومدم :D :">
حالا احتمالا فردا صبح اون می خواد بشینه پای اینترنت.

ولی خب به هر حال فردا داریم برمی گردیم. ساعت 12:20 پروازه. حدود 1:25 دقیقه هم توو هوا هستیم. حالا اگه تاخیر نداشته باشه. رفتنه که نیم ساعت دیرتر هواپیما بلند شد !

فکر کنم امسال اولین سالی بود که شب یلدا خونه نبودم. اصلا حال نمیده. این سال های اخیر شب یلدا واسه من یه طور دیگه بود. خیلی دوست داشتم. همیشه هم شب یلدا انگاری یه غم خاصی داره ! ولی قشنگه :)

خونه ما هم امشب مهمونیه. جای من و خانمم خالی :)

من دیگه کم کم باید برم بالا، خیلی سردم شده. همکارم هم تنهاست، درست نیست.

شب قشنگِ قشنگِ قشنگ :)

شب خوش تا بعد.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس