[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]

دل نوشته های من !



تلفن غیر منتظره ! چهارشنبه 89/10/22 ساعت 10:1 عصر

سلام

امشب یه تلفن غیر منتظره داشتیم !

خیلی استرس گرفته بودم اولش. ولی بعدش آروم شدم خدا رو شکر.

فکر می‌کنم این جواب تصمیمی باشه که دو روز پیش گرفته شد و واسه همین هم کاملاً امیدوارم :)

فردا باید برم شرکت. صبح زنگ می‌زنم ببینم چی میشه. اگر شد بعد از ظهر میرم تجریش !

فقط یکم آمادگی ندارم. باید چیزایی که قبلاً نُت گرفتم رو دوباره بخونم، بهشون فکر کنم، و سعی کنم ذهنم رو آماده کنم !

انشاءالله اونم سعی می‌کنم تا قبل از رفتن ردیف کنم :D

امیدوارم فردا روز خیلی خیلی خوبی باشه و اتفاق‌ها خوبی که منتظرش هستم پیش بیاد :)

خیلی خسته و خوابالود هستم. باید برم دوش بگیرم. صبح زود هم باید برم سرِکار.

شب خوش و به امید خبرهای خیلی خوب :)



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس