سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که بگوید من دانشمندم، نادان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

دل نوشته های من !



فیس بوک و کوئیزهاش ! یکشنبه 88/2/6 ساعت 9:0 صبح

سلام

چند دقیقه پیش یه کوئیز دیدم توو فیس بوک : شما شبیه کدام یک از استادهای کامپیوتر دانشگاه (واسه این اسم دانشگاه حذف شد که توو گوگل ایندکس نشه !) هستین؟
من جواب دادم ، گفت کاظمی تبار !
کلی خندیدم. بچه های سیستم همه از امتحانی که دادن شاکی بودن امروز. خدا رو شکر که من سوال نداده بودم. الآن که اینو ببینن ،‏ احتمالا منو می کشن ( مضموم به "ک" ) D:

امروز اتفاق خاصی نیافتاد.

وقتی که غروب آنلاین شدم ، خوندن در مورد دو چیز خوشحالم کرد. یکی GPRS و یکی هم توئیتر !
توئیتر بیشتر.
من وقتی می خواستم کد توئیتر رو بذارم توو وبلاگم ، میشه گفت کلی! توو اینترنت سرچ کردم !
خیلی جاها خودشون کد نوشته بودن و روش های ابداعی بود. تا اینکه یه جا خوندم که گفت بابا خود توئیتر این امکانو گذاشته !

چیز دیگه‏ای که نظرمو جلب کرد ، تغییر کد HTML توئیتر بود. البته انتظار هم می رفت. به هر حال تحصیل کرده‏ای گفتن D:

من اگه بودم سعی می کردم حتما وایرلس موبایلمو ردیفش کنم که راحت بشم !
کما اینکه با N78 این کارو کردم و به شبکه وایرلس وصل شدم. البته خب اون شبکه که من بهش وصل شدم ، چندان پیچیده نبود ، فقط یه پسورد می خواست.

من امشب بازم یادم رفت جومونگ ببینم :(
فردا هم که نمی رسم ببینم. چون تا برسم خونه فکر کنم تموم شده.

امشب باید زود بخوابم ، چون فردا صبح ساعت 8:30 باید دانشگاه باشم.

نتایج تحقیقاتمو ! هم دقیقا یک دقیقه مونده بود به ساعت 12 شب ، فرستادم. استاد از این اخلاقا داره که به حتی یک دقیقه تاخیر هم گیر بده !
می گفت 5 نمره هم داره !
یکم فارسی بود ، بقیشو انگلیسی تحویلش دادم ، چون دیگه نمی رسیدم بخوام ترجمه کنم.

این مطلب قراره فردا صبح فرستاده بشه.

شب خوش.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس