سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سوزش درد بردباری را جرعه جرعه درکش که آن اساس حکمت و ثمره دانش است . [امام علی علیه السلام]

دل نوشته های من !



خونه جدید شنبه 88/2/12 ساعت 12:24 صبح

سلام

امروز صبح بالاخره رفتم خونه جدید رو دیدم.
ساختمان خوب و خونه شیکی بود. رنگ هم که شده. از فضای خونه هم مفید استفاده کردن و کلا خوب ساخته شده.
دلم می خواد زودتر برم. احساس می کنم محیط بهتری داره ، روحیم عوض میشه. هم از توی بالکن نمای خوبی داره ، هم از پشت پنجره پذیرایی. آدم حوصله‏اش که سر بره ، دو دقیقه بیرون رو ببینه حالش جا میآد. البته نمیشه خیابون اصلی رو دید. فقط میشه جلو در خونه و فضای اطراف و ساختمون های دیگه رو دید D:

حیاطشم خوب و تمیزه. دورش گل کاری شده و گلدون زیاد داره. توو پارکینگ ما هم فکر کنم دوتا ماشینمون جا میشه.

قبل از اینکه بریم من سریع کامپیوتر رو روشن کردم که آنلاین بشم ، ولی تلفن باز قطع شده بود. دقیقا می دونه چه موقع باید حال منو بگیره !

دیگه واسه ناهار که اومدیم خونه ، من بعدش برنگشتم. آخه کاری که نمی تونستم بکنم.
پای کاممپیوتر بودم و داشتم در مورد مک بوک جستجو می کردم و قیمت پیکربندی های مختلفش رو می دیدم.
واسه چیزی که من می خوام یکم پول کم دارم. ببینم می تونم از پدرم قرض بگیرم یا آره D:
البته سخت افزار خیلی خفنی مد نظرم نیست. یه لپ تاپی می خوام که فعلا کارمو راه بندازه و ترجیحا مک بوک باشه D:
یه چیز دیگه‏ای هم که هست اینه که همه مک بوک ها 13.3 اینچ هستن. نمی تونم تصور کنم سایزش چقدره. ولی یکی از دوستام که لپ تاپش 12 اینچه به نظرم خیلی نمایشگر کوچیکی داره.

حالا فعلا باید قیمت بگیرم ببینم توو ایران چقدره.

یه کتاب گیر آورده بودم که توش 30 نکته برای کسانی که می خوان با مکینتاش کار کنن نوشته بود. فارسی بود و خیلی خوب و مفید.
وسطش خسته شدم خیلی ، رفتم یکم دراز بکشم که خوابم برد.

روزای من کاملا بی هدف می گذره ، بدون اینکه کار مفیدی بکنم.
من هنوز پروژه بعدی بچه های سیستم عامل رو آماده نکردم. ضمن اینکه یکشنبه باید برم سر کلاس و واسشون تمرین حل کنم ! ولی نمی دونم چی ! مسئله های این قسمت سخته ، باید روش زیاد وقت بذارم.
خدا انشاءالله مثل همیشه کمکم کنه و این کلاس آخر هم بخیر بگذره.

قراره پدر و مادرم فردا اینجا برن دنبال یخچال و اجاق گاز. اگه جنس خوب با قیمت مناسب دیدن که می گیرن ، اگه نه باید برن تهران بخرن. اگه فردا اینا رو بخرن خیلی خوب میشه. منم می تونم توو چند روز آینده اسباب کشی کنم و برم خونه جدید.
ولی اگه فردا نخرن ، معلوم نیست تا چند روز دیگه باید اینجا بمونم.

راستی این کامپیوتر رو هم باید بذارم واسه فروش. فقط امیدوارم طوری نشه که من حتی یه ساعت بی کامپیوتر بشم. ( یعنی اینو فروخته باشم و لپ تاپ هنوز نگرفته باشم ) که فکر کنم بعید باشه.
می خوام یه اعلامیه فروش کامپیوتر توو دانشگاه بزنم ببینم چی میشه D:

چیز خاصی به ذهنم نمی رسه که بگم.

امیدوارم همه چیز به خوبی پیش بره و مشکلی واسه کسی بوجود نیاد و مشکلات سر راه همه هم حل بشه و همه حالشون خوب باشه D:

به امید فردایی بهتر و مفیدتر و شادتر ...

خدانگهدار



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس