سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بشنو تا بدانی و ساکت شو تا سالم بمانی . [امام علی علیه السلام]

دل نوشته های من !



یک روز خاص جمعه 88/3/1 ساعت 11:57 عصر

سلام

نمی خوام مثل گذشته در مورد دیروز که پست ندادم حرف بزنم. می خوام از امروز بگم.
امروز یه روز فوق العاده بود. از چند لحاظ.
تجربه جدید و خوبی بود.
احساس می کنم در مورد امروز میشه زیاد حرف زد ، ولی خب اینجا جاش نیست.

دوست داشتم امروز تموم نمی شد.
دوست داشتم امروز برم تهران ، ولی نمی شد. الآن یادم اومد که فردا کارگاه امتحان دارم. ولی چقدر خوب می شد اگه می شد برم.
نمی دونم چطوری بگم ، ولی لحظه آخری که کارم تموم شد و بایست برمی گشتم ، خیلی سخت بود برام.
برگشتم رفتم سر اون کوچه ای که می دونستم ماشین از اونجا رد میشه و دوباره دیدم D: هرچند که دیدن یه طرفه بود.
همون موقع بود که تکل زدم !
تا چند دقیقه گیج بودم انگاری. تصمیم گرفتم تا خونه پیاده برم !‌!‌!

ولی بعدش پشیمون شدم و رفتم پیش مامان بزرگم. چند وقت بود نرفته بودم. همین که گفتم بیرون بودم ، یکم ناراحت شد که چرا ناهار نرفتم !
منم گفتم که کار داشتم که رفتم بیرون ، نه اینکه همینطوری بیکار بودم و رفتم.
حدود یک ساعت خوابیدم  اونجا. خیلی خوابم گرفته بود ، نمی تونستم بشینم.
البته وقتی بیدار شدم خیلی سرم درد می کرد. الآنم درد می کنه.
دیگه هرچی اصرار کردن شام نموندم. نگران دهکده ها بودم  D:
خسته هم بودم ، دوست داشتم بیآم خونه و استراحت کنم.

هنوز شام نخوردم.
امروز رطوبت هوا فکر کنم خیلی زیاد بود. روزای قبل در این حد نبود. شانسه دیگه D:

اما از امروز به بعد ...
این هفته کلا دوتا امتحان دارم. یه ارائه گروهی هم دارم که هنوز تکلیفش روشن نیست ! و یک پروژه تحقیقاتی دارم که فکر کنم یکم وقت می گیره.
اما سعی می کنم تا قبل از آخر هفته یه تصمیمی برای ادامه راه بگیرم و اعلام کنم.

کاش می شد این کارو زودتر شروع کنم. الآن نزدیک امتحانای پایان ترمه. منم که ماشاءالله در طول ترم کتابا رو ترکوندم !
واسه همین باید دیگه از این وقت کم واسه درس خوندن استفاده کنم.
بعد از امتحانا یعنی تابستون احتمالا پروژه و کارآموزی رو برمی دارم. درضمن تهران هستم و توو خونه نمی تونم راحت باشم.
ولی کار من مهمتر از این حرفاست ، باید بتونم انجامش بدم :)

به هر حال امیدوارم که همه کارها خوب و روی اصول و درست انجام بشه. مستقل از اینکه نتیجه چی باشه ، من دوست دارم تلاشم و روند کار حداقل خودم رو راضی کنه و بعدا پیش خودم ناراحت این نباشم که نتونستم از پس این کار اونطوری که بایست بربیآم.

خب من برم دیگه یه چیزی بخورم ، گرسنم شده.

شاید هم نخوردم ، خیلی خوابم میآد.

شب خوش.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس