سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل احمق در دهانش و دهان حکیم دردلش است . [امام عسکری علیه السلام]

دل نوشته های من !



عید غدیر پنج شنبه 89/9/4 ساعت 10:19 عصر

سلام


اول اینکه عید غدیر مبارک باشه.


دوم اینکه دیروز روزِ خوبی واسه من بود.
دو تا خبر خوب شنیدم که از جفتش خوشحال شدم :)


اولیش این بود که از شنبه باید برم سرِکار به امید خدا. راهش دوره البته. خدا کنه سرویس داشته باشن. اگر خودم بخوام برم که دیگه بعد نماز صبح نباید بخوابم !
حالا شنبه یه جای دیگه هم باید برم واسه مصاحبه، ساعت 10:30 صبح. هماهنگ کردم که بعد از اینکه اینجا کارم تموم شد برم سرِکار.
حالا استرس دارم که روز اول کاری چطوری خواهد بود ! احتمالاً باید به من یه سری آموزش بدن تا کار رو یاد بگیرم. و احتمالا باید یه سری فرم و این چیزا هم پر کنم.


ساعت کارش از 7:30 صبح تا 4:30 بعد از ظهره ! حالا باز خوبه پنج شنبه‌ها تعطیله !


امیدوارم پول خوبی بِدَن :D


دیگه اینکه …
امروز جشن نامزدیِ یکی از نوه‌های عمّه‌امه. البته عروسی که چه عرض کنم، مهمونیه !
ولی به هر حال میریم که بد نشه.
مهمون اومد.
.
.
.
خب مهمونامون رفتن. الان هم خودمون باید بریم مهمونی و بعدش هم عروسی.
.
.
.
خب عروسی !!! هم رفتیم و تموم شد. عروسی که داماد کراوات نزده بود !!!

فردا احتمالا می‌ریم بیرون. خیلی دوست داشتم تنها نباشم. انشاءالله به زودی از تنهایی در میآم :)


چیز دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسه.


تا بعد ...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس